loading...
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
»سیزده بدر در شعر استاد شهریار | 0 | 1728 | aniaz |
»چرا خورشيد زرد است؟ | 0 | 1421 | aniaz |
»اعترافهای تکان دهنده طنز | 0 | 1354 | aniaz |
»درمانهای خانگی بیماریهای گوارشی | 0 | 1269 | aniaz |
»تشخیص فشارخون پایین | 0 | 1240 | aniaz |
»پنج میانبر صفحه کلید در ویندوز که اغلب فراموش شده هستند | 0 | 1350 | nina |
»فصل ها چگونه به وجود می آیند؟ | 0 | 1253 | nina |
»شعری زیبای از ابوالحسن ورزی | 0 | 1209 | nina |
»انواع داداش برای دخترای امروزی!! | 0 | 1266 | nina |
»چه عواملی سبب ایجاد یبوست می شوند؟ | 0 | 1188 | nina |
خجالت بکش
دسته بندی: مطالب و داستان ها,
1051 بازدید
روزی بزرگی برای گردش به کنار دریا رفته بود تشنه اش شد هر چه گشت اب خوردنی بیدا نکرد.ناچار چند کف از اب شور دریا خوردولی تشنگی اش بیشتر شده به جستجو برداخت وسرانجام چشمه کوچک یافت وخودرا سیراب کرد. بعد مقداری از ان برداشت وبه کنار دریا رفت ودر حالیکه اب را به دریا می ریخت گفت:بی خود موج نزن وافاده نفروش کمی از این اب بخور واز شوری وبیمزگی خودت خجالت بکش. دلهایمان را مثل دریا بزرگ ووجودمان رامثل چشمه سرشار از باکی کنیم.ان کس که بای تیرک چوبی اب میریزد دیوانه نیست او باغبانی است امیدوار
به نکات زیر توجه کنید